دیوانه عاشق ::
چهارشنبه 86/5/10 ساعت 9:23 عصر
مثل سیب سرخ قصه ها ،
عشق را
از میان
دو نیمه میکنیم ...
نیمه ای از آن برای تو
نیمه ی دگر برای من ،
بعد ...
نیمه ها هم از میان
دو پاره
می شوند ؛
پاره ای از آن برای روح
پاره ای از آن برای تن ،
بی هیچ نام
می آیی ...
اما تمام نام های جهان
با توست !
وقت غروب
نامت
دلتنگی ست ...
وقتی شبانه چون روحی عریان می آیی
نام تو
وسوسه
است !
زیر درخت سیب
نامت ، حواست ...
و چون به ناگزیر
با اولین نفس که سحر
می زند
می گریزی ؛
نام گریزناکت رویاست ...
بادی که از شمال غربی
می آید !
و بوی شانه های تو را دارد ،
دیوار های سیمانی را
ویران می کند ...
آنگاه با گردبادی از نام ناب تو می چرخم ؛
و ...
چرخ
چرخ
چرخ زنان ...
با شوق و با غبار ،
با امید و شب ...
می آمیزم !
و در هوای تو از خار و خاک
رها
می شوم ؛
نامت این بار ...
آبی تر و زلال ترین نام
در بین نام های جهان است ،
این بار
ای یار
ای آسمان ......
"
نوشته های دیگران()